search
linkdump
از دکتر رفيعی چه خبر؟
ايران تئاتر
نظرتان چيست؟
هادیتونز
جهان در سال 2006
بهنقل از اکونوميست | شرق
رد پای عکاس
شما عکسهای او را نديدهايد؟ | پرستو
هميشه از اين نگاه متفاوت مانا لذت بردهم
هادیتونز
آنجلينا جولی در قسمت دوم سينسيتی
هنوز بهطور رسمی اعلام نشده است | ShotsDaily
سفر به انتهای شب
"بيل موری يک پيشروی اصيل در ميان ديگران است." | شرق
گفتگو با حميد مجتهدی
مستند بینظير «ايران» را که حتما ديدهايد؟ | از طريق هفتان
سايت رسمی خاتمی
سرانجام راه افتاد | از طريق صنم 
That I Would Be Good
لذتش را ببريد | پرستو
[archives]
friends
archives
go to archives' page...
« روز هشتم : فرشتگان چارلی در تهران | Main | روز دهم : اقتباس ادبی آزاد ! »
روز نهم : فيلمی بخاطر تيتراژ
سانس اول؛ سربازهای جمعه. فکر میکنم تنها فيلمی بود که سالن قبل از شروع تيتراژ پر شده بود و همه منتظر بودن تا نتيجه کار کيارستمی رو ببينن. انصافا تيتراژ خوبی بود، مخصوصا بعد از پايان فيلم میشه گفت که از فيلم بهتر بود!
من به يه اصل اساسی اعتقاد دارم، اون هم اينکه فيلم اول بايد سرگرم کننده باشه و تماشاگر رو تا آخر روی صندلیهای سينما نگهداره، بعد از اون شروع کنه به دادن پيامهای اخلاقی! بزرگترين نقطه ضعف «سربازهای جمعه» به نظرم همينه که در جذب مخاطب و راضی نگهداشتنش موفق نيس. اينو نتايج نظرسنجیهای جشنواره هم نشون میده. مثلا نگاه کنيد به اون فصل مهم گفتگوی آصف با خواهرش که بسيار در روند داستان تاثيرگذاره و بايد با فلاشبکهای متعدد گذشته نقره و علت اعتيادش رو نشون بده، چقدر کند و خستهکننده از کار دراومده.نطقهای طولانی شخصيتها و مانيفست صادر کردنهايشان هم همچنان در آثار کيميايی حضور چشمگيری داره، حتی اگه از زبون يکی از همين کاراکترها، اين نطقها به هجو کشيده بشه و نسبت بهشون اعتراض بشه. 
«سربازهای جمعه» رو بخاطر اينها دوست ندارم. اگه «اعتراض» از چند ديالوگ ناب استادی بهره میبرد، سربازهای جمعه اون ديالوگهای کيميايیوار رو هم خوب پرورش نمیده...
از سه اپيزود «روايت سهگانه» فقط کار بنیاعتماد ارزش ديدن داره و تهيهکننده هم با علم به اين موضوع «ننه گيلانه» آخر همه نمايش میده تا تشويقهای پايان اپيزود سوم، به حساب کل مجموعه نوشته بشه. بازی معتمدآريا مسحور کننده است، نقش يک پيرزن خسته و رنجکشيده شمالی به بهترين شکل ممکن تصوير شده. رادان هم خيلی خوب نقش يک جانباز شيميايی و معلول رو بازی میکنه. شاهکار اين نقشآفرينیها زمانيست که ننه گيلانه از نردبان میافتد و پسر معلول او از پشت شيشه نظارهگر اوست، ولی کاری از دستش برنمیآيد و تنها میتواند ضجه بزند.
يکی از تلخترين و تاثيرگذارترين فيلمهايی که در عمرم ديدم، «ننه گيلانه» است. از دستش نديد.
TrackBack
TrackBack URL for this entry:
http://hamidreza.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/73



Comments
كاش مي گفتي ننه گيلانه رو جز جشنواره كجا مي شه گيرش آورد .
mn | February 9, 2004 07:12 PM
سربازهاي جمعه ؟
كيارستمي ؟
يعني چي اونوقت ؟
فائزه و اراجيف مزمن | February 9, 2004 10:45 PM
به نظرت ننه تو سينما مي ره رو پرده؟؟؟راستي مانيفيست يعني چي؟
shabboo | February 10, 2004 12:49 AM
از بخت بد من يه نسخه VCD مزخرف از كيل بيل رو هم هنوز نتونستم ببينم :( ولي حالا اگه اسم آهنگ با خواننده رو ميدوني به خارجيكي بنويس برام ببينيم چه ميشه كرد :).... قربان يو!
reza | Update Blog | February 10, 2004 12:50 AM
رفيق شهر زيبا رو از دست نده. من رو گرفت.
akhavi | February 10, 2004 01:34 AM
سربازان جمعه !!!!این فیلم چی می خواست بگه؟؟جز همون سکانس مریلا زارعی یه فاجعه بود:( همش ادا!!!حیف از این سرمایه و انرژی:(حیف از وقت ما:(
م | February 11, 2004 12:04 AM
کيميايی در رمان( جسدهای شيشه ای )ادبيات سينمايی خلق نموده و در فيلم (سربازهای جمعه) سينمای ادبيات گونه را بدعت نهاده است.
nader | February 17, 2004 11:06 PM